مقدمه:    جامعه، نظام زنده ای است که بر اساس فعالیت تولیدی انسان، مدام در حال تغییر و تحول است و در مسیر زاینده و پویایی حرکت می کند.در واقع شعور انسان، پدیده ای اجتماعی است و لزوماً خصوصیتی اجتماعی دارد و تا زمانی که انسانها وجود دارند، شعور آنان نیز وجود خواهد داشت . […]

مقدمه:

   جامعه، نظام زنده ای است که بر اساس فعالیت تولیدی انسان، مدام در حال تغییر و تحول است و در مسیر زاینده و پویایی حرکت می کند.در واقع شعور انسان، پدیده ای اجتماعی است و لزوماً خصوصیتی اجتماعی دارد و تا زمانی که انسانها وجود دارند، شعور آنان نیز وجود خواهد داشت . البته نمی توان با تأیید خصوصیت اجتماعی شعور؛ ویژگی های فردی اندیشه، وضعیت روحی انسان وخصیصه های روان شناسی فردی را انکار کرد. شعور فردی متشکل از دنیای روحی یک فرد معین، مجموع نظریات، تصورات وحالات روحی اوست که تحت تأثیر شرایط مختلف زندگی و تربیتی ویک سلسله از خصوصیات فردی بوجود می آید و محتوای آن جلوه ای از شعوراجتماعی است.بر این اساس می توان گفت که بین شعور اجتماعی و فردی، تأثیر متقابل و مداومی وجود دارد که یکی در وجود شخص تبلور می یابد و دیگری به نوبه ی خود به سوی اجتماعی شدن گام برمی دارد.

 تعاریف :

  • پدیده های مادی، اقتصادی، اجتماعی وسیاسی و همچنین نمودهای گوناگون زندگی معنوی که آن را «شعور اجتماعی» می نامند، همه از عناصر مادی و معنوی زندگی اجتماعی هستند .                            
  • شعور اجتماعی، عنصر ساختی لازم هر نظام اجتماعی است و فعالیتهای تاریخی انسانها، به ضرورت، تحت هدایت این عنصر سازنده قرار دارد .
  • شعور اجتماعی،  چیزی جز «تولید » واقعی اندیشه ها، نظریه ها، مفاهیم، تصویر های هنری و … نیست .
  • شعور اجتماعی، بازتابی از واقعیتهای مادی و اجتماعی است و بر این مبنا، بدون شعور هیچ فعالیت مفیدی صورت نمی گیرد .
  • ¯  پیدایش و گسترش شعور اجتماعی  :

اندیشه ها و مفاهیم اجتماعی و بطور کلی شعور اجتماعی، بنا بر شرایط مشخص اقتصادی بوجود می آیند. شعور اجتماعی تحت تأثیر قانون عمومی تاریخی شکل می گیرد و توسط وجود اجتماعی،  مشروط می گردد.

  •  عناصر اساسی در شعور اجتماعی بر مبنای تحلیلهای جامعه شناختی،  عبارتند از :
  • دانش تجربی نتیجه ی فعالیت عملی انسان و محصول جست و جو های تردید آمیز و بی قاعده است.
  • تفسیر شرایط اجتماعی زندگی انسانها که نقش تکیه گاه ی معنوی را ایفا می کند .
  • هنر عوام که مولود تفسیر زیبایی شناسانه ی رابطه ی انسانها با واقعیت می باشد .

روان شناسی اجتماعی و شعور اجتماعی:

  • روان شناسی اجتماعی ، شرایط بدون واسطه ی  زندگی انسانها را منعکس می سازد و شامل احساسات اجتماعی، گرایشهای روحی، تصورات، عواطف وهمچنین پندارها، پیش داوری ها و سنتهایی است که از تجربه ی علمی ومشاهده ی شخصی انسانها در جریان زندگی روزانه حاصل می گردد.
  • روان شناسی اجتماعی،  تجسمی از شعور توده های وسیع و واکنش مستقیم روانی آنها نسبت به واقعیت محیط است.
  • ·        شرایط تاریخی زندگی و گذران ملتها، طبقات و گروه های اجتماعی،  زیربنای نوع معینی از روان شناسی اجتماعی است.
  • ·        هنگام بررسی یک جامعه ی طبقاتی، اولین چیزی که باید مدنظر قرار داد، این است که روان شناسی اجتماعی در چنین جامعه ای،  خصوصیت طبقاتی دارد.
  • ·        در واقع روان شناسی اجتماعی،  یکی از مهم ترین عناصر تشکیل دهنده ی شعور اجتماعی است و این نوع روان شناسی به علت بیان گنگ و مبهم منافع یک طبقه ی معین، در کادر محدودی حرکت می کند و صورت بندی آن بیشتر جنبه ی خود به خودی دارد، نه آگاهانه .
  1. انواع  شعور اجتماعی  :

الف – شعور اجتماعی ابتدایی:

شعور اجتماعی ابتدایی دارای وضع مبهم و التقاطی بوده و در جوامع ابتدایی،  تکوین اندیشه و مفاهیم و بطور کلی شکل بندی شعور، در آغاز با فعالیتهای مادی آمیخته بود و از لحاظ ساخت و محتوا؛  خصوصیتی ساده و ابتدایی داشت .

ب – شعور ستیزنده:

این نوع شعور، با پیدایش نهادهای تازه ی اجتماعی ( چون دولت ) و سر برآوردن قلمرو های جدید زندگی اجتماعی ، روابط سیاسی و قضایی ، شعور سیاسی و قضایی و… بوجود می آید. در این دوره،  شعور از آن طبقه ای است که قدرت اقتصادی و سیاسی را در دست دارد .

پ– شعور در نظام غیر کالایی:

در عصر حاضر هنوز چنان امکانی بوجود نیامده است که ما شاهد دگرگونی های دامنه داری در شعور باشیم که مرحله ی عالی نظام غیر کالایی در مقیاس جهانی،  آن را فراهم می آورد. اما در خصوص این نوع شعور، کافی است که بگوییم ساختهایی بوجود آمده است که پاسخگوی نیازمندی های معنوی مردم باشند.

بررسی آرمان، به عنوان مهم ترین مؤلفه و  مرحله ی عالی شعور اجتماعی: ن آآاااآانیننهیننزنبلتبن

* آرمان،  مرحله ی عالی شعور اجتماعی است که بزببیهنهسهشهضهخ     ااستنممیبتنیتنتآن را باید نظامی از اندیشه ها، مفاهیم و اصول تئوریکی دانست که بطور صحیح یا نادرست،  روابط اقتصادی جامعه را بر اساس موانع طبقه ی مفروض اجتماعی منعکس می سازد.

  • باور داشتن به وجود اختلاف مطلق بین آرمان و روان شناسی اجتماعی،  اشتباه محض است. زیرا آنها روابط بسیار نزدیکی دارند و روی سنگچین مشترکی استوار هستند.
  • ¯    وجود اجتماعی، موقعیت گوناگون طبقات و گروه های اجتماعی در مجموعه ی نظام مناسبات اجتماعی، زیربنای دو مقوله را تشکیل می دهد. درحقیقت، آرمان از احساسات، وضعیت روحی و تصورات اجتماعی تغذیه می شود تا در تعبیر و تغییر آنها توفیق یابد. اندیشه ها و نظریه های اجتماعی نیز به نوبه ی خود در صورت بندی و تحول شعور مرسوم، بازتاب چشمگیری دارند.
  • ¯    درهر جامعه ی طبقاتی، آرمان فرمانروا با همه ی وسایل بر روان شناسی طبقه ی فرودست،  فشار وارد می آورد تا آن را وادار به پذیرش مناسبات اجتماعی موجود نماید. بخصوص درعصر ما که « قرن ارتباطات جمعی» نام دارد، تمام وسایل خبری چون رادیو، مطبوعات، تلویزیون، سینما و … برای تخدیر روح و عقل مردم،  شبانه روزی فعالیت می کند.

بررسی آرمان،  به مثابه ی تحول یافته ترین مدارج شعور اجتماعی:

  • از آنجا که آرمان،  بیانگر تحول یافته ترین مدارج شعور اجتماعی است،  پس روابط و تضادهای اجتماعی را با صراحت و صداقت بیشتری منعکس می سازد.
  • ¯    اندیشه ها، نظریات و اصول تئوریکی معنوی آرمان که تحت قاعده و شیوه ی معینی به نظم در می آیند، نمایشگر خصوصیتی عالی وآگاهانه تر هستند.
  • آرمان، کانون گردآمدن هدفها و وظایف این یا آن طبقه برای پاسداری و گسترش و یا درهم ریختن روابط موجود اجتماعی است.
  • ¯    آرمان برحسب خصوصیت مفاهیم و کمال یافتگی تئوریکی،  در وجوه مختلفی نمایان می گردد، مانند تئوری های سیاسی و قضایی، مفاهیم اخلاقی، نظریه های زیبایی شناسی وآیینهای فلسفی و… .
  • ¯     هریک از این وجوه به نوبه ی خود جنبه های مختلف وجود اجتماعی را منعکس می سازند. بر این اساس می توان گفت که آرمان در قلمروی شعور اجتماعی،  نقش درجه ی اول را بازی می کند و محور اصلی آن به شمار می رود وبه اعتبار نیرو و صراحت ناشی از خصوصیت تئوریکی خویش بر سراسر حیات معنوی جامعه،  اثر می گذارد.

عقب ماندن شعور اجتماعی از وجود اجتماعی:

یکی از گرایشهای محسوس شعور اجتماعی،  عقب ماندن از وجود اجتماعی است. بقایای گذشته همواره با سماجت خاصی در روان شناسی متبلورند. عادات و سنن، آرا  و عقاید، احساسات وتصورات ریشه دار از جمله پدیده هایی هستند که در این میان،  نقش قابل ملاحظه ای دارند. این بقایا نیروی مقاومت منفی وسیعی دارند وبه قول یکی از متفکران «سنت نسلهای گذشته روی مغز بازماندگان،  بسیار سنگینی می کند.»

عقب ماندن شعور اجتماعی از وجود اجتماعی،  تنها به مسائل مورد بحث روان شناسی  اجتماعی محدود نمی گردد. چرا که آرمان و بخصوص اندیشه ها و نظریه های طبقات میرنده ی اجتماعی، سهم مشخصی در این ایستایی و عقب ماندگی دارند. ماندگاری اندیشه های واپسگرا،  خیلی زیاد است چنانکه پس از زوال شرایط تاریخی آفریننده شان نیز؛  مدتها باقی می مانند.

  1. اشکال و مصادیق مختلف شعور اجتماعی :
  2. شعور اجتماعی می تواند در اشکال و مصادیق مختلف و متنوعی تبلور یابد:

*آرمان سیاسی:

آرمان سیاسی، نظام مبتنی بر  اندیشه های یک طبقه است و رفتار طبقه ای را نسبت به طبقه های دیگر و برداشت آن را نسبت به مفاهیم درگیری طبقاتی، دگرگونی های بنیادی، نظام اجتماعی و سیاسی نشان می دهد. آرمان سیاسی در قوانین اساسی دولتی، برنامه ها و شعارهای احزاب و سایر سازمانهای سیاسی؛  متبلور می گردد .

*شعور قضایی:

شعور قضایی یا آرمان قضایی،  با سیاست بطور عمیق  پیوند دارد. جایگاه  و نقش شعور قضایی در نظام  شکل بندی های اجتماعی،  بر اساس رابطه اش با حقوق و احکام قانونی مورد عمل، تعیین می گردد .

*اخلاق:

اخلاق،  شکلی از شعور اجتماعی است که روابط انسانها را در مقوله هایی چون نزاکت و بی نزاکتی، بدوخوب، درست ونادرست و … منعکس می سازد. در واقع،  شعور اخلاقی چیزی جز یک محصول اجتماعی نیست.

*علم:

حقیقت این است که علم،  شکل و مصداق  دیگری از انعکاس واقعیت در شعور انسان اجتماعی و شکلی از شناخت منظم آن است که جنبه های اساسی جهان عینی را به صورت منطقی و در قالب مفاهیم، مقوله ها و قوانین منعکس می سازد .

*هنر وزیبایی شناسی:

هنر چه از حیث موضوع   و چه از لحاظ  بازتاب واقعیت از شکلهای دیگر شعور اجتماعی متمایز است. ویژگی آن نیز، انعکاس و باز آفرینی واقعیت در تصویر های هنری است .

*فلسفه:

فلسفه در میان شکلهای مختلف شعور اجتماعی، از موقعیت ویژه و  مهمی برخوردار است. فلسفه،  نظامی  از مفاهیم است که به توصیف ماهیت جهان می پردازد و راههای شناختش را به انسان نشان می دهد .

وجه تمایز شکلهای مختلف شعور اجتماعی:

 وجه تمایز شکلهای مختلف شعور اجتماعی در این است که هریک از آنها به شیوه ی خاص خود،  جنبه های مختلف وجود اجتماعی را منعکس می سازند. این شیوه ها همانا  عبارتند از:

  1. شیوه ی بیان هریک از شکلهای شعوراجتماعی به «بیان» ویژه شان،  بخش مشخصی از وجود اجتماعی را نمایش  می دهند. به عنوان مثال؛  آرمان سیاسی، روابط طبقه های مختلف اجتماعی و اطلاق و روابط انسانها و مناسبات فرد را نسبت به جمع و جامعه بیان می دارد.
  2. شیوه ی انعکاس نیز به عبارتی  شیوه ی بازتاب شعور اجتماعی قضاوت است. چنانکه فلسفه و علم موضوع خود را به صورت مفاهیم منطقی، قوانین و نظریات  منعکس می سازند. هنر، بازتاب هنری و استعاری واقعیت است. اخلاق و حقوق به صورت قواعد و اصول، رفتار انسانها را بیان می دارند.
  3. ایفای نقش و انجام وظیفه ی معین هریک از شکلهای مختلف شعور اجتماعی؛  نقش و وظایف متفاوتی را در حیات جامعه برعهده دارند. به عنوان مثال،  اندیشه های سیاسی؛  هدفهای اجتماعی طبقات مختلف را مدون                        می سازند و فعالیت نهادها و سازمانهای سیاسی را تحت رهبری خود در می آورند.  اخلاق، کیفیت اخلاقی انسان رابه  تصویر می کشد و به کمک  قواعدی مشخص؛  روابط متقابل آنان را تنظیم می نماید .

زمینه هایی متفاوت از شعور اجتماعی:

  1. بازتاب مستقیم واقعیت در شعور انسان اجتماعی که موسوم به شعور معمولی است .
  2. بازتابی که محصول رشد قبلی شعور است و ما آن را شعور منظم تئوریکی یا هنری  می نامیم.
  1. تفاوت شعور معمولی و شعور منظم:
  2. شعور معمولی،  در سطحی نازل تبلور می گردد  که مستقیم از اعمال روزانه مایه می گیرد. اما شعور منظم که در سطحی عالی شکل می گیرد،  روشنگر پیوستگی منطقی و مرتب اندیشه ها و نظریه ها  بر اساس اندیشه ی مفروض می باشد .
  3. در شعورهای معمولی و منظم؛  شناختهایی مورد تمایز قرار می گیرند  که به اشیا، شیوه های تولید، جنبه ها ی زیبایی شناختی واقعیت و عواطف بشری، روابط فرد با فرد و ملت با ملت، منافع افراد و به نیازمندی های جامعه مربوط می گردد.
  4. –         شعور معمولی،  این گونه واقعیتها را بطور همانند منعکس می سازد، در صورتی که شعور منظم؛  این پدیده ها را به عنوان نتیجه ی فعالیت حرفه ای دانشمندان، صاحبنظران، آرمان پردازان، رجال دولتی و … منعکس می سازد .
  • به موازات رشد شعور اجتماعی، دو نوع گرایش مشخص بوجود می آید:
  • گرایش شناختی: که از نیاز های  پرجنب و جوش انسان اجتماعی حاصل می گردد و کار آن گرد آوری مفاهیم عینی درباره ی طبیعت و جامعه است .
  •  گرایش آرمانی: که توسط منافع اجتماعی،  مشروط می گردد و جز حفظ یا تغییر مناسبات موجود اجتماعی،  هدفی ندارد.  

عوامل مؤثربر شعور و ادراک اجتماعی:

  • فیزیولوژی: یکی از دلایل تفاوت افراد در شعور، تفاوت آنان در توانایی های حسی و فیزیولوژی است. حالات فیزیولوژیک انسان نیز بر ادراک او تأثیر می گذارد. وقتی خسته هستید یا در معرض فشار روانی قرار دارید برداشتهای منفی شما بیشتر می شود.
  • سن: سن نیز از دیگر عواملی است که بر شعور انسان تأثیر می گذارد. آنچه مشخص است اینکه افزایش سن و کوله بار تجاربی که در پی دارد طرز تلقی ما از زندگی اجتماعی و مشکلات آن را نیز عوض می کند.
  • فرهنگ: فرهنگ عبارت است از مجموعه مفروضاتی که الگوی زندگی انسانها را می سازد و طرز فکر، احساس و عمل آنان را هدایت می کند. نفوذ فرهنگ به قدری زیاد است که تجسم شدت تأثیر آن بر ادراک انسان، دشوار بنظر می آید.
  • موقعیت: پژوهشگران درسالهای اخیر متوجه شده اند که انسانها علاوه بر فرهنگ، تحت تأثیر موقعیت خویش در فرهنگشان هم هستند.
  • نقشهای اجتماعی: نقشها نیز بر ادراکهای افراد تأثیر می گذارند. آموزشهایی که درخصوص ایفای نقشها می بینیم و الزامات نقشها، بی تردید بر آنچه مورد توجه قرار می دهیم و تفسیر و ارزیابی ما از آن؛ تأثیر می گذارند.
  • توانایی های شناختی:  میزان دقت انسانها در مورد وضعیتها و مردم و دانش آنان در خصوص دیگران بر انتخاب تجارب و سازماندهی و تفسیر تجارب از سوی آنان تأثیر می گذارد.
  • پیچیدگی شناختی: پیچیدگی شناختی انسانها بر ادراک آنان از مردم و موفقیتهای میان فردی، تأثیرگذار است.  برای مثال، بزرگان از لحاظ شناختی پیچیده ترند و همین قضیه بر دقت  ادراکهای  آنان، مؤثر واقع می شود.
  • شخص محوری: شخص محوری عبارت است از توانایی ادراک دیگران به عنوان اشخاص بی همتا. توانایی درک دیگران  بیش از هر چیز بستگی بدین دارد که در ایجاد تمایزهای شناختی، چقدر عملکرد خوبی داشته  باشیم .
  • خود: آخرین عامل مؤثر بر ادراکها، خودمان هستیم. بسیاری از جنبه های شخصیت ما برآنچه برای ادراک بر می گزینیم و سازماندهی و تفسیر پدیده ها، تأثیر می گذارد.
  • راهکارهای تکوین شعور اجتماعی:
  • فعال شدن نهادها و سازمانهای اجتماعی در راستای تحقق تصمیم سازی های افراد جامعه.
  • ایفای نقش پررنگتر و شفاف تر دولت در خصوص تعریف و تعیین اهداف، منافع و مصالح اجتماعی.
  • تامین منافع ملی و امنیت اجتماعی افراد جامعه.
  • توزیع عدالت اجتماعی.
  • احترام و ارزش قایل شدن برای منش و بازخوردهای افراد جامعه.
  • سعی و تلاش در جهت استحکام بخشی اعتماد اجتماعی.
  • توجه به توانمندی های بالقوه و بالفعل جامعه.
  • احترام به استعداد تولید و باز تولید ارزشی – هنجاری جامعه.
  • افزون تر کردن گفتمان سازی مردم و احزاب.
  • توجه به شرایط محیط و درک موقعیت فرهنگی – اجتماعی اقشار جامعه.
  • تمرکز کارویژه های قدرت به همراه ساده سازی فرآیند نظام در چارچوب تکوین شعور اجتماعی.
  • تقویت، رشد و ارتقای نخبگان جامعه.
  • سطح شعور افراد جامعه را پایین نیاوردن و تلاش در جهت ارتقای آن.
  • ارزیابی مقدورات و محدودیت های اجتماعی.
  • توجه به واقعیات اجتماعی.
  • پرهیز از هرگونه تحریف، تمدید و دخل و تصرف در دیدگاه های اجتماعی.
  • نتیجه گیری:
  • واقعیت این است که شعور، بازتابی از وجوداجتماعی و زندگی مادی جامعه در یک دوره ی معین تاریخی می باشد.
  • ¯    شعور اجتماعی را باید یکی از قلمروهای بسیار خاص زندگی اجتماعی دانست که  برای درک نقش آفریننده ی آن در زندگی اجتماعی و دریافت رسالت تاریخی آن در گسترش جامعه و رشد خلاق انسانها، لازم است که آن را با دقت بسیار مورد توجه و بررسی قرار داد.
  • شعور اجتماعی از اشکال متنوع و مختلفی برخوردار است که هر کدام از آنها در جای خود قابل بررسی و حایز اهمیت هستند.
  • خلاصه اینکه اگر می خواهیم شعور اجتماعی به عنوان بازتابی از واقعیتهای مادی و اجتماعی، تبلور وتحقق یابد؛ باید به زمینه های رشد وتحول آن نیز به درستی توجه نماییم و آنها را مورد انکار قرار ندهیم.

حسن عبدل

  • نویسنده : حسن عبدل