سقوط اثری است که تنها بر سوژه ملتهب خود تکیه کرده و جز آن چیزی برای عرضه ندارد. از بازی نچندان خوب بازیگران و ریتم کند آن تا عدم تسلط کارگردان بر سوژه و همچنین یک نقش محوری که با یک انتخاب غلط به کلی هدر شده است.

به گزارش سیاسی نیوز؛ اوایل سال ۲۰۱۳ و شکل‌‌گیری داعش در منطقه، سطح جدیدی از جنایات در جهان را پدید آورد. طاعونی مانند داعش که به تعبیر شهید سلیمانی سر بریدن انسان‌ها برایش از سر بریدن گوسفندان آسان‌تر بود. وقایع مربوط به داعش و رشادت‌های صورت گرفته از سوی نیروهای مقاومت در منطقه و در راس آن‌ها سپاه قدس جمهوری اسلامی به فرماندهی شهید سلیمانی در نابودی این گروه تروریستی، می‌تواند سوژه ساخت آثار بسیاری را فراهم کند. 

«سقوط» محصول جدید این روزهای شبکه خانگی سعی بر روایت بخشی از این جنایات وحوش داعشی دارد. اثری که باید دید چه میزان در به تصویر کشیدن این تشکیلات تروریستی و همچنین تلاش‌های صورت گرفته از سوی نیروهای ایرانی در مقابله با آن موفق بوده است. در ادامه به بررسی این اثر پرداخته خواهد شد. 

روایت داستان با محوریت زنی است به نام «آیسان» که به اجبار همسرش درگیر ماجرایی خطرناک می‌شود. ژاکان همسر او که به عضویت داعش در آمده، آیسان را با خود به موصل، شهری اشغال شده توسط داعشیان می‌برد و مواجهه تلخ آیسان با این تشکیلات مخوف و تلاش برای رهایی از آن، پیرنگ اصلی داستان را شکل می‌دهد.

پایلوت یا اولین قسمت هر سریال نقش مهمی در موفقیت آن دارد و به نوعی قلابی است که مخاطب را با آن صید می‌کند. قسمت اول سقوط اما از لحاظ کیفی بسیار معمولی و همراه با ریتمی کند است. یک ساعت و بیست دقیقه طول می‌کشد تا پس از زمینه‌چینی‌های بسیار و سکانس‌های طولانی و کش‌دار به غافلگیری پایانی برسد. اگر چه سکانس پایانی آن و گره خوردن داستان با داعش، آنقدری تکان‌دهنده هست که مخاطب را با خود همراه می‌کند. همچنین بازی بازیگران کیفیت لازم را ندارد. اگرچه میدان دادن به چهره‌های کم‌تر شناخته شده اتفاق مثبتی است که در این اثر رخ داده است.

میتوان گفت سقوط نان سوژه ملتهب و کم‌تر پرداخت شده خود را می‌خورد و جز آن در همه سطوح، از تکنیک تا بازی بازیگران و روایت داستان، در بهترین حالت یک اثر معمولی است.  

از طرفی فضای سریال بیش از هر چیز به آثار «محمدحسین مهدویان» شباهت دارد و این نکته نشان از آن دارد که نقش مهدویان بیش از یک مشاور کارگردان است که در تیتراژ فیلم ذکر شده است. عوامل سازنده این اثر تقریبا همان تیم ثابتی هستند که پیش‌تر در پروژه‌های مهدویان حضور داشته‌اند و همچنین «سجاد پهلوانزاده» کارگردان سقوط خود تدوین‌گر غالب آثار مهدویان بوده است. به تصویر کشیدن مامورین امنیتی همواره برای مهدویان جذاب بوده است و حالا در سقوط نیز یک مامور امنیتی نقشی محوری در داستان دارد.

 اما متاسفانه با کج‌سلیقگی عوامل سازنده، این نقش به فردی محول شده است که هیچ نسبتی با آن ندارد. مامور امنیتی داستان برای نجات یکی از زنان سرزمینش حاضر است جان خود را به خطر بیندازد و در مقابل بازیگری عهده‌دار ایفای نقش آن شده است که صراحتا در مصاحبه‌ای اعلام می‌کند ۸۰ میلیون ایرانی در مقابل فرزندش برای او هیچ ارزشی ندارند. بازیگری که این روزها به آمریکا سفر کرده است و با نفرت‌پراکنی سعی در تحریک مردم و به آشوب کشیدن کشور دارد. البته تلاش‌های فرخ‌نژاد برای جلوگیری از پخش این سریال موثر واقع نشد و پخش سقوط به خوبی از چهره دورو و منفعت‌طلب این بازیگر خود فروخته پرده برداشت. البته تفاوت فاحش بین بازیگر و کاراکتر سبب شده است تاثیرگذاری این نقش تحت‌الشعاع قرار گرفته و مخاطب نتواند با آن ارتباط بگیرد. نقشی که به واسطه یک انتخاب غلط به کلی هدر شده است. 

از طرفی سقوط در داستان شباهت‌های بسیاری به سریال خلافت دارد. اثری ساخت کشور سوئد که روایت زن و مردی است که به عضویت نیروهای داعش درآمده‌اند و زن داستان سعی دارد به هر طریق از دست آنان بگریزد. این خط داستانی مشابه در حالی است که سقوط ادعا دارد داستانی واقعی را روایت می‌کند. ایران سال‌ها محور اصلی مبارزه با داعش بوده است و سوژه‌های دراماتیک بسیاری در دل این مبارزه طولانی نهفته است. در این بین نیازی به استفاده از آثار کشورهایی که کم‌ترین تجربه‌ را در این زمینه داشته و از دریچه نگاه خود به این مسئله می‌پردازند نیست. شاید نیم‌نگاه به این اثر سوئدی و یا عدم درک درست کارگردان از این پدیده باعث شده است که سقوط در مواردی تصویری غلط و مغایر با واقعیتی را ارائه کند. برای نمونه سکانسی در سریال وجود دارد که در آن شهر موصل بمباران شده و نیروهای داعشی در میان زنان و کودکان در حال گریختن‌ هستند.

ابتدا این سوال پیش‌ می‌آید که آیا بمباران محل‌هایی که غیر نظامیان هم در آن حضور داشته‌اند در واقعیت اتفاق افتاده و این امر مستند است؟ اگر قرار بر بمباران گسترده مواضع داعشی بدون توجه به حضور غیرنظامیان بود آیا نابودی این گروه تروریستی تا این حد زمان‌ می‌برد؟ از طرفی نمایش گریختن نیروهای داعشی در کنار کودکان و زنان ناخودآگاه حس سمپاتی مخاطب را برمی‌انگیزد. نکته‌ای که کارگردان اثر به آن بی توجه بوده است. روایت‌های اینچنینی حساسیت‌های خاص خود را دارد و در کنار تسلط بر تکنیک و اصول فیلم‌سازی، نگاه درست و مطابق با واقعیت را می‌طلبد. نگاهی که از پس اعتقاد و باور قلبی  می‌آید.  

سقوط اثری است که تنها بر سوژه ملتهب خود تکیه کرده و جز آن چیزی برای عرضه ندارد. از بازی نچندان خوب بازیگران و ریتم کند تا عدم تسلط کارگردان بر محتوا و همچنین یک نقش محوری که به واسطه انتخاب غلط یک بازیگر به کلی هدر شده است.

  • نویسنده : محمدصایبی