نکته مهمی که بایستی دولت رئیسی به آن اقدام کند موضوع صداقت و اعتمادسازی است. موضوعی که متاسفانه در دولت فعلی چندان بدان عمل نشد و با مردم با ادبیات خاصی سخن گفته شد که با واقعیت زندگی آنان همخوانی نداشت و ندارد و همچنان این سخنان ادامه دارد.

به گزارش سیاسی نیوز؛ امیر حمزه نژاد: دولت جدید برای حل مشکلات مردم وظیفه بسیار سنگینی را بر عهده دارد. دولتی که بایستی با مشکلات عظیمی که حاصل از تلنبار شدن معضلات و همچنین عدم اقدام مدیریتی از سوی دولت فعلی بوجود آمده، دست و پنجه نرم کند و هر چه می تواند در ابتدای امر مشکلات را مرتفع کند تا به سمت نرمالیزه کردن فضا پیش برود. درواقع کشور ابتدا باید به فضای طبیعی و نرمال و عادی بازگردد تا به سمت پیشرفت گام بردارد.

با این اوصاف به نظر می‌رسد اولین رسالت دولت «سید ابراهیم رئیسی»‌ امیدآفرینی است. موضوعی که اگرچه دولت «حسن روحانی»  با عنوان «تدیبر و امید»‌ مدعی آن بود اما وضعیت حال کشور نشان می‌دهد با وجود مشکلاتی که حاصل از معطل شدن هشت ساله کشور به سبب برجام و بی عملی برخی از مدیران دولت روحانی است، امید هم از خانه بسیاری از ایرانیان رخت بربسته است. امیدآفرینی البته آنچنان هم موضوع سختی نیست و با خدمت رسانی درست به مردم به خوبی می توان آنان را به مدیریت دولتی کارآمد دلخوش کرد و روزهای تیره گذشته را از یادبرد.

نکته مهمی که بایستی دولت رئیسی به آن اقدام کند موضوع صداقت و اعتمادسازی است. موضوعی که متاسفانه در دولت فعلی چندان بدان عمل نشد و با مردم با ادبیات خاصی سخن گفته شد که با واقعیت زندگی آنان همخوانی نداشت و ندارد و همچنان این سخنان ادامه دارد.

بدترین کاری که دولت روحانی انجام داد این بود که اعتماد مردم را از دولت گرفت. کاسته شدن از میزان مشارکت در انتخابات نشان دهنده همین مسئله است. اگرچه اصلاح طلبان حامی دولت روحانی با پررویی سیاسی از حضور حداقلی صحبت می‌کنند اما در دل خود به نیکی می‌دانند که عدم مشارکت برخی از مردم در انتخابات حاصل همین عدم کارآمدی و عملکرد ضعیف است.

یکی از مواردی که سبب شد مردم به قوه مجریه و دولت خود اعتماد نداشته باشند همین عدم صداقت دولتمردان بوده است. این درحالی است که دولت تدبیر و امید خود را دولت «راستگویان» نیز می‌نامید. البته مصداق های این موارد کم نیست. که به حدود ۱۰ مورد از این موارد به طور ضمنی اشاره می کنیم:

یک: یکی از همین عدم صداقت‌ها موضوع گرانی بنزین بود. با توجه به اینکه ماه‌ها بود که در کشور زمزمه گرانی بنزین از طرف نزدیکان خود دولتمردان در رسانه‌ها و فضای مجازی زمزمه می‌شد اما دولتمردان بخصوص وزیر نفت همواره آنرا تکذیب می کردند اما به یکباره بنزین گران شد و رئیس جمهور نیز در اظهارنظری قابل تامل بیان داشت که صبح جمعه و بعد از گرانی بنزین از این موضوع با خبر شده است. این موضوع بعدها توسط وزیر کشور تکذیب شد و وی عنوان کرد که روحانی از چند و چون این ماجرا به خوبی باخبر بوده و مگر می شود رئیس جمهور از موضوعی به این مهمی اطلاع نداشته باشد.

دو: مسئله دیگر که صداقت دولت در آن زیر سئوال می رود ماجرای تلخ بورس بود. دولتمردان بخصوص رئیس جمهور مردم را به سرمایه گذاری در بازار سرمایه تشویق کردند و پس از ریزش‌های مکرر بورس و اعترافات مختلف درباره اینکه دولت کسری بودجه خود را از جیب سرمایه داران بورس تامین کرده این موضوع هنوز حل نشده است و تا همین هفته گذشته روند بورس ریزشی بود. پای این مسئله به مناظرات تلویزیونی هم رسید و «عبدالناصر همتی» بارها به این موضوع اشاره کرد.

سه: برداشته شدن تحریم‌ها از روز اول اجرای برجام از جمله قول هایی بود که دولتمردان بخصوص «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه کشورمان قولش را به مردم داد. اما کشور ۸ سال معطل برجامی شده که تا به امروز هیچ ثمره ای نداده است. برجامی که دولت حتی ازدواج و آب خوردن مردم را نیز بدان گرده زد. چندی پیش بود که روحانی عنوان کرد همه تحریم های اصلی و اصولی برداشته شده است اما کارشناسان معتقدند که هنوز روند مذاکرات وین این موضوع را نشان نمی دهد و اگر هم اتفاقی افتاده باشد روحانی خیلی زودتر از واقع آنرا اعلام کرده است.

چهار: بازگشت عزت به پاسپورت ایرانی نیز از جمله قول‌هایی بود که دولت روحانی داد و موارد مختلف از جمله حادثه تلخ منا و مشکلات ایرانیان در خارج از ایران و تحریم شدن گاه و بی گاه شرکت های هواپیمایی و شخصیت‌های اقتصادی خلاف این قول رئیس جمهور را تا به امروز نشان می دهد و رتبه پاسپورت ایرانی نیز روز به روز تنزل پیدا کرد.

پنج: رئیس جمهور از روز اول قول رونق اقتصادی را به مردم داد و عنوان کرد که آنچنان رونق اقتصادی ایجاد می کنند که مردم به ۴۵ هزار تومان یارانه نقدی احتیاجی نداشته باشند اما وضعیت اقتصادی کشور به گونه ای شد که نه تنها ۴۵ هزار تومان دیگر ارزشی ندارد بلکه روز به روز نیز بر هزینه زندگی ایرانیان افزوده می شود و سفره آنان تنگتر می شود.

شش: استفاده از شایستگان از جمله قول‌های دیگر روحانی بود که در این دولت دیده شد بیشتر از مدیران قبلی و کسانی که حالا مو سپید کرده و سنین آنها گاها بسیار بالاست استفاده شده است. میانگین سنی دولت روحانی نشان دهنده آن است که دولتهای وی پیرترین دولت بعد از انقلاب است.

هفت: استفاده زنان در کابینه از جمله وعده های سیاسی جناحی روحانی بود که در این دولت نه تنها اتفاق نیفتاد بلکه تلاشی هم در این زمینه صورت نگرفت. جالب اینجاست که با وجود اینکه وزرای کابینه در دولت دوم عوض شدند و کار کابینه به حدنصاب رسید حتی دولت اقدام به معرفی یک زن به عنوان وزیر پیشنهادی نکرد. این درحالی بود که قطعا مجلس از این موضوع استقبال می کرد.

هشت: مسئله گرانی دلار نیز موضوعی بود که مجری طرفدار دولت یعنی «رضا رشیدپور»‌ در گفت و گوی تلویزیونی از روحانی جویا شد و قول آنرا گرفت که دلار گران نشود. این در زمانی بود که دلار هنوز گران نشده بود اما بعد از این ماجرا دلار حتی تا حدود ۱۰ برابر در دولت روحانی گران و به تبع آن وضعیت اقتصادی کشور با بی ثباتی روبرو شد و مشکلات فراوانی کشور را فرا گرفت.

نه: ماجرای گزارش صد روزه نیز یکی دیگر از همین موارد است. حسن روحانی در برنامه های تبلیغاتی انتخاباتی خود وعده ای صد روزه داده بود که بعدها گویا آن را فراموش کرد. وی در کنفرانس خبری در پاسخ به یک خبرنگار عنوان کرد که اصلا وی قول گزارش یا گشایش صد روزه نداده است و این یک دروغ بزرگ است. این درحالی بود که وی عینا در برنامه تبلیغات انتخاباتی خود در سال ۹۲ عنوان کرده بود که برنامه کوتاه مدت یک ماهه و ۱۰۰ روزه وجود دارد و ما می توانیم در یک زمان کوتاه تحول اقتصادی در کشور بوجود آوریم. وی بازهم در آخر دولت خود عنوان کرد که برای ۱۰۰ روز انتهایی دولت برنامه دارد.

ده: رکود یکی از دغدغه‌های اصلی بیان شده از سوی حسن روحانی در کوران انتخابات سال ۹۲ بود. روحانی گفته بود «اساس سیاست من بالا بردن ثروت ملی و رونق تولید و اشتغال و بهبود فضای کسب‌وکار و توزیع عادلانه ثروت است.» اما او در وضعیتی که هنوز تغییری در اقتصاد ایران رخ نداده بود، اعلام کرد «از رکود عبور کردیم». او سال ۹۴ و ۹۵ نیز این مساله را که «در ایران مشکلی به نام رکود نداریم» تکرار کرد اما نامه ۴ وزیر اقتصادی دولت یازدهم، سند دروغ روحانی را بر ملا کرد. ۴ وزیر نوشتند نه‌تنها در ایران رکود اقتصادی حاکم است بلکه در مرز بحران اقتصادی هستیم! این مساله البته برای مردم باورپذیرتر بود، چرا که تعطیلی کارخانه‌های بزرگ صنعتی و تعطیلی ۶۰ درصد اقتصاد ایران موید این مساله بود. مسئله ای که هنوز هم در کشور وجود دارد و با هر تلاطم اقتصادی و بی ثباتی و بالا و پایین شدن دلار این رکود و توقف اقتصادی تشدید می شود.

  • منبع خبر : جهان نیوز