تمامی پنج گانه های اساسی علم مدیریت از جمله تشخیص، تصمیم، اجراء، نظارت و اصلاح با قید و شرط سرعت عمل بسیار سریع و البته جامعیت دید و البته با تمرکز برآینده نگری می بایست در نظر گرفته و اعمال شوند.

هنگامی که به تقویم نگاه می کنیم می بینیم فرصت چندانی به آغاز قرن جدید نمانده است و ما در آستانه شروع قرنی دیگر هستیم. پس سئوالی که بیشتر ذهن را مشغول می دارد این است که آیا آماده ورود به قرن هستیم؟ و یا چه مسائلی می تواند در قرن جدید پیش روی ما قرار گیرد؟ آیا ما باید با روند پیشین به گذر سال ها بنگریم یا خود را در سناریوهای متعدد جانمایی کنیم و میزان آمادگی خویش را پیشاپیش بسنجیم؟ چه مسائل و مشکلاتی می تواند دامن گیر ما در قرن و سال های آینده باشد؟ چه تکنولوژی هایی برای تداوم حیات مورد نیاز خواهد بود؟ تغییرات اقلیمی چه آینده ای برای کشورمان رقم خواهد زد؟ و ده ها سئوال دیگر.

با اینکه حدود دو دهه ای از ورد علم آینده پژوهی در کشورمان می گذرد و با توجه به تجربه نگارش اولین سند ۲۰ ساله کشور که سنگ محکی برای تعالی و آینده نگری در خصوص مسائل کلان کشور بود، اما شاید پاندمی کرونا بیش از هر چیز دیگری ملت ها و بخصوص مسئولان و حتی آحاد ملتمان را به مسائل جهان شمول و نوسانات فراگیر و در هم کوبنده احتمالی آتی معطوف کرد. و این پرسش را در افکار ها به وجود می آورد که اگر مسائلی اینچنینی یا حتی شدیدتر تکرار شود چه وضعیتی برای حتی گذرندان عادی زندگی مان پیش می آید؟ و اصلا آیا مفهومی به نام زندگی عادی قابل بازتعریف و بازنمایی می باشد؟

کرونا پاندمی اصلی قرن است

در کل می توانیم پاندمی کرونا را اعلام هشداری اساسی برای سطح آمادگی افراد، ملت ها و حاکمیت ها دانست که فارغ از مسائل ساده و حتی مسائل مورد نیاز به تفکر، تدبیر، مدیریت و برنامه ریزی به نوعی از حکمرانی، هدایت و حتی کسب زندگی نیاز است که در آن تفکر بلندمدت، تفکر خاص و نادر، لحاظ نمودن آیتم های بسیار بعید و کاملا جدی و احتمال صفردرصد هم خود را به واحد تشخیص و سپس تصمیم گیری ذهن و خردورزی و جمعی دهد.

دیگر نمی توان بر روش های معمول و منطبق با عادی انگاری شرایط بلندمدت و حتی میان مدت را برنامه ریزی نمود. البته به این معنی نیست که فرآیندهای اثبات شده و روش های پیشین همگی منسوخ شوند، اما آنچه اهمیت می یابد توجه بسیار ویژه به عناصر مدیریت بحران و لحاظ نمودن راه کارهای آینده پژوهانه بدون هیچ گونه تسامح و بدون جا انداختن حتی یک نکته کتر حائز اهمیت در لیست توقعات آتی است.

مسئله مهم دیگر سرعت بخشیدن به فرآیندهای مدیریتی است. یعنی تمامی پنج گانه های اساسی علم مدیریت از جمله تشخیص، تصمیم، اجراء، نظارت و اصلاح با قید و شرط سرعت عمل بسیار سریع و البته جامعیت دید و البته با تمرکز برآینده نگری می بایست در نظر گرفته و اعمال شوند.

در حقیقت در مدیریت آینده و آماده شدن برای قرنی که پیش روی ماست، احتمالا کشوری موفق تر خواهد بود که تصمیم سازانش تعداد سناریوهای بیشتر، چه از جنس منطقی و چه از جنس رویاپردازانه را در داشبرد مدیریتی و میز تصمیم گیری جای دهند و برهمین اساس برنامه های پیشنهادی و پیش نیازهای هر کدام از برنامه ها را پیش بینی و در حد مقدور، خود را از هر لحاظ مالی، نیروی انسانی، تجهیزات، روحیه ملی و دیگر عوامل اساسی ریز و درشت مهیای پیاده سازی هر سناریوی پیش آمده نماید.

آنچه که تاکنون و بخصوص در پنج دهه پیش ، جهان را بیش از پیش متحول نمود و به معیاری اصلی برای ایجاد تمایز و تعریف جایگاه کشورها و یا اتحادیه ها شد، پیشگامی علمی و واکاوی مافوق تخصصی با رویکرد نه چند بعدی، بلکه با مدیریت چندین بعدی بود.

حتی اگر عامل قدرت نظامی را که برای هزاران سال به عنوان مهم ترین عامل تمایزبخش و تعیین کننده ملت ها و کشورها به حساب می آمد را با دیدی بهتر مورد بررسی قرار دهیم. چیزی جز یک برتری علمی و دستیابی به تکنولوژی های خاص عایدمان نمی شود.

پس قطع به یقین تکنولوژی ها و فناوری ها به عبارت کلی تر جایگاه علم و در تعابیر قابل لمس تر پژوهش و سپس آموزشی یکی از مهم ترین ضرورت های قرن بعد می باشد یعنی دیگر این مسائل نه به عنوان یک دغدغه و نگرانی بلکه الزامی که اگر با تمام قوا و فراگیر تحقق نیابد نه تنها کیان حاکمیتی، بلکه به احتمال زیاد حیات زمینی ما را نیز دچار ابهاماتی به پاسخ خواهد گذاشت.

مساله بهداشت و درمان شاید اولویت خود را به واسطه بدن در اختیار زندگی به عبارت زندگی برای سلامت بدن تغییر دهد و موضوع سلامت به جایگاهی سیاسی – امنیتی تغییر ماهیت داده و درصدر مسائل تصمیم گیری ها و فوریت ها جای یابد.

اما در این بین چیزی که چون غشاء همه مسائل و موضعات را در برگرفته و هر مقدار که می نگریم چیزی را خارج از آن نمی توانیم تصور کنیم، زیست بوم است، و ایده ای در اصطلاح عمومی به محیط زیست معروف است. واقعیت اینست که در قرون اخیر تفکر و نحوه عملکرد بشر این را در ذهن متصور می ساخت که هر چیز و زیست بومی در خدمت انسان، که این نگرش یا حداقل این نحوه عملکرد شرایطی را برایمان رقم زد که نه تنها در ایران ، بلکه در بسیاری از نقاط جهان شرایط اقلیمی دچار بحران های غیرقابل جبران و منشاء تحولات اجباری از جمله محرومیت زایی، جنگل زدایی، بی آبی، آلودگی های هوا و آب، خشکسالی، پسماندهای خطرآفرین، بی محصولی، بیماری های روحی و جسمی و صدها پدیده زنجیروار مخرب شده اند.

پس می توان نتیجه گرفت که مساله زیست بوم در قرن آینده نه به عنوان یک نگرش فانتزی و متعلق به اقشاری خاص و کمیته های دائما فرعی و بی نصیب از کمترین بودجه، بلکه در راس هرم تصمیم گیری حکمرانی و عامل اساسی برای تعیین سبک زندگی فرد در کشور خواهد بود. چراکه اگر امین مهم لحاظ نشود آیندگانی وجود نخواهند داشت که حتی بخواهند گذشتگانشان را نقد و یا لعن و نفرین نمایند و این فرزندان و نوادگان ما را هم در بر خواهد د اشت.

حال بازگشتی داشته باشیم به فعالیت ها و نگرشهایی که در کشورمان در خصوص مدیریت بلندمدت صورت گرفته و پیشنهاداتی که می توان برای تقویت رویکرد آینده پژوهانه مدنظر قرار داد.

همانطور که گفتیم تدوین سند چشم انداز ۲۰ ساله و مطالعات جانبی در این خصوص با چشم انداز قراردادن سال ۱۴۰۴ را می توان اساسی ترین عملیات آینده پژوهانه کشور دانست که فارغ از کاستی هایی در لحاظ موارد و یا حتی فاصله باقی مانده تا وضع مطلوب ترسیم شده بالاترین بهره این حرکت را می توان آغازی بر راه دشوار آینده پژوهی در سطح ملی و تمرین بلند مدت فکر کردن، بلند مدت برنامه ریزی و کنترل کردن دانست.

پس از آن نیز تدوین اسناد استراتژیکی چون نقشه جامع علمی کشور، نقشه مهندسی فرهنگی کشور، نقشه جامع علمی سلامت کشور، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ده ها نقشه و سند دیگر و فعالیت هایی که مراکزی چون مرکز مطالعات و پژوهشهای مجلس شورای اسلامی انجام داده اند همگی نقش و اهمیت بینش بلندمدت را به تصویر کشاندند.. اما شاید اساسی ترین نقشه راهی که در این اواخر اهمیت برنامه ریزی درازمدت را بازتاب داده سند گام دوم انقلاب است که اگر با شمارشی سرانگشتی نیم اول انقلاب را حداقل ۵۰ سال بدانیم، پس با محاسبه ای توام با تسامل بتوان این سند را با نگرشی ۵۰ ساله، پیشگام اسناد بالادستی در خصوص مدت زمان آینده نگری و آینده سازی دانست. از طرفی تاکید مقام معظم رهبری در جمله ای کوتاه در سخنرانی ویژه نوروز ۱۴۰۰ و در آستانه تغییر قرن و اشاره ویژه معظم له در خصوص این تحول عظیم زمانی که فرمودند “باید بلندمدت فکر کرد” فصل الخطاب و فرمانی فراگیر در خصوص مسائل آینده پژوهی و اعلام هشدار برای ایجاد آمادگی به منظور رویارویی های شگرف آتی به حساب می آید.

از طرفی ایشان در مسیر انقلاب اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی و سپس جامعه اسلامی قله هرم و هدف نهایی را تاسیس تمدن اسلامی ترسیم و روشن نمایی نمودند. که هدفی بلند مدت با برنامه ریزی توامان با لحاظ آیتم های طویل المدت است.

بی شک دوران چهل و چندساله انقلاب به رغم تمامی توفیقات و گاها کاستی ها و سومدیریت ها، ظرف زمانی کافی جهت تحقق این هدف نبود و کما اینکه بررسی کارنامه حداقل یکصدساله یک کشور یازه زمانی مناسبی برای معرفی یک تمدن می باشد. بنابراین قرن پانزدهم شمسی و فرصت یکصد ساله آن شانس ظهرو و بروز یک تمدن را برای ما فراهم می آورد که پایان آن می تواند سرافرازی و سینه سپر نمودن و مدال افتخار بر سینه نقش بستن باشد و یا سرافکندگی و انگشت حسرت گزیدن و این تنها و تنها به تک تک ما بستگی دارد و بدانیم قرنی که پیش روی ماست می تواند احیاگر هویتهای ناب انسانی، اخلاقی، ملی، عقیدتی و آسایشهای فناورانه، سلامت جسم و روان عمومی ، تعالی علمی، ورزشی و در نهایت درخشندگی ایران در بالاترین جایگاه های جهانی باشد.

  • نویسنده : بابک خادمی
  • منبع خبر : سیاسی نیوز